چه کسی آموزش کاشی شکسته را می خواهد؟

مدرسه عالی شهید مطهری تا امروز بهعنوان یک دانشگاه اسلامی به فعالیت خود ادامه داد و تا به امروز به عنوان مدرسه عالی و دانشگاه شهید مطهری فعالیت خود را گسترش داده است. محققان در همین دانشگاه تهران گردآمدهاند و «سگکشی» را . مثلاً در فصل اوّل شبانه، گرچه سبک فیلمبرداری متفاوتی ندارد. یا بهتر بگویم فیلمی است به سبک بیضایی. موفقتر بوده و واقعیت بهانهای شده برای بازگشت به همان تمهای آشنا؛ ولی هرجا بیشتر آمده به سطح و مجبور شده داستان واقعی را در خودش حل کند، یا اسطوره و آیین را در واقعیت حل کند، به نظرم نتیجهٔ معکوس گرفته.» عقیقی سگکُشی را از لحاظِ فنّی فیلمِ قویتری از رگبار میداند، وجوهی از شخصیتپردازیهایش را به فیلمِ زیستنِ آکیرا کوروساوا مانند میکند، ولی معتقد است که در سگکُشی «واقعیت بهانهایست برای رسیدن به جهان سمبولیک یا آیینی یا اساطیری»، بهطوریکه در آن «تعادل بینِ سبک و درونمایه عملاً از بین رفته است». در این کتاب این دو به عنوان صدراعظم نادر شاه معرفی شدهاند؛ ولی در منابع ایرانی از نصرالله میرزا به عنوان نایبالسلطنهٔ نادر شاه (پس از برکناری برادرش رضاقلی میرزا) یاد شدهاست.

در هیچیک از منابع دورهٔ قاجار سخنی از تاریخ احداث عمارتِ عاج دیده نمیشود. آخرین فیلم بلند او وارونگی در بخش رسمی جشنواره کن، نوعی نگاه حضور داشت. کل آب مصرفی در استان اصفهان برابر با ۳/۷ میلیارد متر مکعب است که از این مقدار ۹۱ درصد در بخش کشاورزی، ۶ درصد در شهرها و روستاها و حدود ۳ درصد در بخش صنعت استفاده میشود. در رأیگیریِ تماشاکنانِ جشنوارهٔ فیلمِ فجرِ ۱۳۸۰ سگکُشی برترین فیلمِ همهٔ دورههای گذشتهٔ جشنواره شناخته شد. این فیلم صامت که «لآبی و رابی» نام داشت به کارگردانی آوانس اوگانیانس عرضه گردید که ابتدا در تهران و سپس در برخی از شهرهای گیلان نمایش داده شد. در قرن ۷ق/۱۳م یاقوت حموی دربارهٔ آذری میگوید: «مردم آذربایجان زبانی دارند که آن را آذری (الاَذریه) مینامند. ولی حامد یوسفی چنین یکدستیای در فیلم ندیده و بر آن بوده است که اگر «بیضایی این بار ماجرای خودش را روایت کرده است و فیلمش جمعبندی اوست از «آنچه من در جهان دیدم»»، پس سگکُشی فیلمی است دربارهٔ فریب و در واقع «علیه فریبکاری». در این تصویرها رنگ آمیزی لباس و صورت و تزئینات و تجملات صحنه درخششی چشم گیر دارد. سایههای غلیظ و نورهای پراکنده محیطی پرتشویش و پر از سوء ظن و شک پدیدمیآورد؛ و در کنار اینها حرکتهای سریع و بریدهٔ دوربین و ضرباهنگ تند و عصبی بازی و دیالوگ قرار دارد.

برخی از کارگاههای منبت در این شهر به زنان اختصاص دارد و از این جهت عاملی برای اشتغالزایی زنان در آباده است. در بخشهای پژوهش از مهندسان خارجی استفاده میشد که هدف آنها آموزش پرسنل بود. وی در برخورد با جرائم که در عصر او رواج فراوان هم داشت، بسیار زودخشم و ناخویشتن دار بود و در کیفر دادن مجرمان، بی اغماض بود و در هنگام حملههای خشم، بسیار سَقَط (دشنام) میگفت، امّا بهطور معمول، بسیار مؤدب و آداب دان و دارای روحیه و ذوقی آشنا -و حتی مسلّط -به ادب و هنر بود و علما و سادات و فقرا و ضعفا را حرمت مینهاد و به لحاظ مالی، حمایت میکرد و این سیره، میراثی از او بود که تا انقراض سلطنت آل مظفر، در همهٔ افراد این دودمان، وجود داشت. آن مقابله، در شهر میگذرد و این مقابله − که مقابلهای هم نیست − در دشت؛ ولی به هر حال من بسیاری از فیلمهای وسترن را دوست دارم؛ و چارهای هم نیست؛ فیلمسازی را نمیشناسم که در فضای دشت و صحنهٔ مقابلهٔ دو گروه بتواند از یادآوری وسترن فرار کند. فیلم باید حتماً به فضای اولین دیدار عاشقانهٔ گلرخ و ناصر معاصر برمیگشت؛ به فضای «سگکشی». گرچه حتی در یکی دو فیلم گنگستری از نوع «فیلم سیاه» هم صحنهٔ پایانی هست که در آن قهرمان زخمی سرانجام خودش را از شهر به فضای بازِ دشت یا مزرعهٔ آرزو شدهاش میرساند و آنجا میمیرد.

ولی امیر پوریا زاویهٔ دیدِ سوّم شخصِ دانای کل را در سگکُشی «درست همتای آثار هیچکاک» و از نقاطِ قوّتِ فیلم شمرده، که در کارِ فیلمسازانِ متعارف به زاویهٔ دیدِ قهرمان تنزّل مییافت. فیلم در فستیوالِ فجرِ سالِ ۱۳۷۹ روی پرده رفت و برندهٔ سیمرغِ بلورینِ بهترین فیلم از نگاهِ تماشاگران شد و جایزههای دیگری نیز گرفت. در رأیگیریِ نویسندگانِ مجلّهٔ فیلم نیز سگکُشی بهترین فیلمِ سالِ ایران شناخته شد. او تقطیعِ بعضی صحنهها را «یادآور بهترین فیلمهای هیچکاک» دانسته و شیوهٔ روایتِ سگکُشی را با شیوهٔ روایت در فیلمِ پنجرهٔ عقبی سنجیده است. در «سگکُشی» گُلرخِ کمالی میرَوَد که تجربههای تلخ و گران تمامشدهاش را بنویسد؛ یعنی با گُریز از جهانِ مهارنشدهٔ سوداگری به عملِ خلّاقهیِ نوشتن رو میآوَرَد که هزار مانع سرِ راهِ آن است. مشکلات مالی گلرخ با صاحبان پول و گرفتاریهای مربوط ممیزیاش با صاحبان قدرت، میتواند به نوعی تجربههای خود کارگردان در این چندساله برای ساخت فیلم هم باشد. خودزکو در کتاب تاریخ گیلان، به نقل از پلین-و-دوسنت کروآ و دنیس لوپری یه ژت قوم گیل را از اخلاف کادوس قدیم معرفی میکند؛ که از زمان ژوستینین امپراتور روم پس از دفع حمله آماردها بر ارتفاعات شرقی گیلان مسلط شدهاند.

اگر دوست دارید این نوشتار را داشته باشید و مایل به دریافت اطلاعات بسیار بیشتر در مورد کاشی یار لطفا به بازدید از وب سایت ما.